مرکز بهداشت شهدای والفجر
همکاری بین بخشی کلید مدیریت بحران
همکاری بین بخشی به معنای مشارکت نظام سلامت، آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی، سازمانهای امدادی، نیروهای انتظامی، رسانهها و سازمانهای مردم نهاد است تا با هماهنگی و همافزایی، پیامدهای روانی بحران کاهش یابد.
به طور کلی همکاری بین بخشی به معنای طراحی، اجرا و ارزیابی برنامههای مشترک از سوی دو یا چند بخش سازمانی یا اجتماعی برای دستیابی به اهداف مشترک سلامت است. همکاری بین بخشی زمانی که همکاری افقی و هم عمودی را در بر دارد موفقترین حالت است.
به طور کلی این نوع همکاری افقی، افراد یا گروههایی را در بردارد که در تصمیمگیری یا قضاوت یا کار کردن در یک مجموعه از اهداف تعریف شده، در یک سطح سازمانی هستند و همکاری عمودی کار کردن در سرتا سر حاکمیت برای مورد توجه قرار دادن چالشهای پیش رو است که نیازمند به تصمیمگیری از سوی بیش از یک سطح حکومت است. چرخه همکاری بین بخشی حداقل چهار مرحله دارد که شامل اعتمادسازی، توانمندسازی، اجرا و تداوم و استمرار است.
با توجه به ماهیت پیچیده بحرانها، پاسخهای تک بخشی، صرفاً از سوی نظام سلامت یا سازمانهایی مانند ارائه خدمات امدادی، اغلب ناکافی هستند. بحرانها چند بُعدیاند و بر حوزههای مختلف زندگی تأثیر میگذارند؛ برای مثال، یک زلزله علاوه بر پیامدهای جسمانی، زندگی خانوادگی، اشتغال، آموزش و روابط اجتماعی را نیز مختل میکند.
بحرانها، اعم از بلایای طبیعی، بحرانهای اقتصادی، حوادث غیرمترقبه و پاندمیها، جوامع را به شکل گستردهای تحت تأثیر قرار میدهند و تهدیدهای چند بُعدی ایجاد میکنند. این بحرانها نه تنها موجب خسارات اقتصادی و اجتماعی میشوند، بلکه سلامت روان افراد و جوامع را نیز به شدت تهدید میکنند. اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و سایر مشکلات روانی معمولاً در پی چنین حوادثی افزایش مییابند و گروههای آسیب پذیر مانند کودکان، سالمندان و افراد دارای بیماریهای مزمن بیشتر در معرض خطر هستند.
همکاری بین بخشی در مدیریت بحران در حوزه سلامت روان و ابعاد آن
در حوزه سلامت روان، مفهوم همکاری بین بخشی فراتر از ارائه خدمات صرفاً پزشکی است و شامل هماهنگی میان سازمانهای دولتی، سازمانهای مردم نهاد، مدارس، دانشگاهها، رسانهها و حتی بخش خصوصی نیز میشود. هدف اصلی همکاری بین بخشی، ایجاد یک شبکه جامع برای حمایت روانی-اجتماعی از افراد درگیر در بحران است که بتواند پاسخ سریع، منسجم و مؤثر ارائه دهد.
یکی از ابعاد مهم همکاری بین بخشی در بحران، پیشگیری و آموزش عمومی است. در شرایط بحران، افراد با استرس، اضطراب و ترس مواجه میشوند و داشتن مهارتهای تابآوری و مقابلهای میتواند به کاهش آسیبهای روانی کمک کند. به همین دلیل، آموزش مهارتهای مقابلهای، ارائه کمکهای اولیه روانی و اطلاعرسانی درست به عموم مردم باید به صورت مشترک توسط وزارت بهداشت، آموزش و پرورش، رسانهها و سازمانهای مردم نهاد انجام شود. این آموزشها میتواند در مدارس، محیط های کاری، مراکز بهداشتی و حتی رسانههای اجتماعی ارائه شود تا پوشش وسیعتری داشته باشند.
مزایا و چالشهای رویکرد بین بخشی در بحران
مزیت اصلی رویکرد بین بخشی این است که میتواند خدمات روانی-اجتماعی را به صورت جامع و عادلانه در دسترس تمامی گروهها، به ویژه آسیب پذیرترین اقشار قرار دهد. علاوه بر این، هماهنگی بین نهادها موجب کاهش دوباره کاری، صرفهجویی در منابع، افزایش اعتماد عمومی و تقویت تابآوری اجتماعی میشود. بدون این هماهنگی، برنامهها اغلب پراکنده و کوتاهمدت خواهند بود و اثرگذاری آنها محدود خواهد شد.
ایجاد شبکههای همکاری بین بخشی نوعی سازگاری سیستمیک ایجاد میکند که انعطافپذیری و پاسخگویی جامعه را افزایش میدهد. همچنین، تابآوری اجتماعی، که توانایی بازگشت جامعه به شرایط عادی پس از بحران را توصیف میکند، از طریق همکاری بین بخشی تقویت میشود، چرا که منابع پراکنده جمعآوری و به نحو مؤثری مدیریت میشوند.
با توجه به پیچیدگی نیازهای روانی-اجتماعی جمعیت آسیب دیده در بحرانها، نیازها از تأمین خدمات پایه مانند غذا، سرپناه و امنیت تا خدمات تخصصی روانپزشکی و روانشناسی متغیر است. چارچوبهای بینالمللی بر اهمیت هماهنگی سلامت روان در شرایط اضطراری میان نهادهای محلی و برای پوشش کامل این نیازها تأکید دارند. با همکاری بین بخشی، پاسخها غالباً محدود به بخش خاصی از نیازها نخواهند بود و گروههای آسیب پذیر به طور کامل تحت پوشش قرار میگیرند./ «جهانتاب هادی زاده» مسوول واحد سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد مرکز بهداشت شهدای والفجر
نظر دهید